وب سایت سینما کلاسیک محفل عشاق دوبله و فیلم

وب سایت سینما کلاسیک محفل عشاق دوبله و فیلم

تاریخچه آنلاین دوبله و فیلم های کلاسیک

تخصصی ترین انجمن فیلم و دوبله در ایران

انجمن سینما کلاسیک مرجع دوبله
بروز ترین انجمن پارسی در زمینه دوبله

وب سایت سینما کلاسیک محفل عشاق دوبله و فیلم

وب سایت سینما کلاسیک محفل عشاق دوبله و فیلم

تاریخچه آنلاین دوبله و فیلم های کلاسیک

تخصصی ترین انجمن فیلم و دوبله در ایران

انجمن سینما کلاسیک مرجع دوبله
بروز ترین انجمن پارسی در زمینه دوبله
نام کاربری:  
رمز عبور:     



کلمات کلیدی: شاید, برای, شما, هم, اتفاق, بیوفتد,
ارسال پاسخ  ارسال موضوع 
 
امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
شاید برای شما هم اتفاق بیوفتد
نویسنده پیام
مدیر بازنشسته سایت
*****



وضعيت : آفلاین
ارسال ها:325
تاریخ ثبت نام:شهر ۱۳۹۴
گوینده موردعلاقه زوج جلال مقامی و همسرش+همه
دلنوشته من به کسی که غواصی آموختم ، عاقبت مرا غرق کرد
شماره کاربری : 3
ارسال: #1
شاید برای شما هم اتفاق بیوفتد
این یک جستار غیر سینمایی ست. در این جستار دوستان می توانند اتفاقات واقعی خود ، که در زندگی برایشان پیش آمده است را و می تواند برای دیگران عبرت باشد و به تجارب ما بیافزاید را بنویسند.
تاپیک مفیدی خواهد بود و می تواند در پیشگیری یکسری از مسائل مفید باشد. زنگ اول را هم خودم بصدا در می آورم:


4 سال پیش برای انجام کاری به اداره هواشناسی در فرودگاه مهرآباد رفته بودم. بخاطر اتفاقی که سال گذشته اش برایم پیش امده بود می خواستم بدانم در آنروز دقیقا چند میلیمتر باران باریده بود. (آن اتفاق هم در نوع خودش جالب بود که در فرصتی مناسب برایتان خواهم گفت) در مسیر بازگشت به کرج روی پل اکباتان به ستاری هنگامیکه در حال گردش به سمت باند شمالی اتوبان تهران کرج بودم  دو عابر قصد عبور داشتند که ناگهان یکی از آنها به آینه بغل ماشین من برخورد می کند. در حالیکه فکر می کردم اتفاقی نیوفتاده است از آینه نگاه کردم و دیدم طرف روی زمین افتاده و شخص همراهش هم در حال دویدن به سمت ماشین من است.

حسب وظیفه اظهار معذرت خواهی نمودم و هر دو را سوار ماشین کردم تا به یک مرکز درمانی برسانم. طرف آنچنان ضجه می زد که تمام ذهن مرا مشغول کرده بود، نفر همراهش مرتبا با این و اون تلفنی صحبت می کرد و به اقوامش هی می گفت نترسید چیزی نشده. 
خلاصه اینکه در مسیر نفر همراهش برام تعریف کرد که این پسر عموی منه و کابینت سازه. احتمالا دستش شکسته و یه چند روزی نتونه کار کنه. آروم آروم به پیکانشهر نزدیک می شدیم و من پیشنهاد دادم به یک درمانگاه بریم تا از دستش عکس بنداریم. نفر همراهش شروع کرد هندونه زیر بغل ما گذاشتن که اقا شما خیلی محترمید هرکس دیگه جای شما بود فرار میکرد و .....  خلاصه اینکه : اقا ما خیلی مزاحم وقت شما نمیشیم شما هزینه ش رو به من بدهید من خودم میبرمش درمانگاه اگر شما بیائید معطل میشوید و تازه ماشین شما را هم می خوابونند.


[تصویر: 14513271171.jpg]

منم که از همجا بیخبر بودم با خودم گفتم به چه آدمهای خوبی زدم . خلاصه اینکه از 300 هزار تومن شروع کردند تا با 150 هزار تومن راضی شدند : آقا فقط 100 هزار تومن پول گچ گرفتن دستش میشه. حداقل یک ماه نمیتونه کار کنه و .....

بگذریم 150 هزار تومن رو موقعیکه دلار بود 1000 تومن دادم و جفتشون پیاده شدند. تو مسیر کلی با خودم فکر کردم. با خودم گفتم خوب اگر طرف یکماه نتونه کار کنه چطور با 150 هزار تومن راضی شد؟ می تونست صبر کنه تا طبق قانون مراحل طی بشه و پول بیشتری بگیره. اصلا با اون سرعتیکه من هنگام پیچیدن به اتوبان داشتم اگر دست کسی به آئینه ماشین بخوره آیا امکان داره بشکنه؟ و صدتا چرای دیگه ...

درست دو شب بعد از همان روز مشغول خواندن روزنامه بودم. روزنامه جام جم با یک آب و تابی ماجرای یک شغل جدید را نوشته بود. افرادیکه خودشونو به ماشین شما نزدیک می کنند و خیلی حرفه ای خودشون رو به ماشین میزنند و همشون قبل از اینکه بخواهید به درمانگاه برسونیدشون با شما توافق می کنند!!!!

[تصویر: 14513271172.jpg]

یعنی من 48 ساعت از دنیا عقب بودم. اما از اونجا که ما هیچوقت مصداق این ضرب المثل نیستیم که آدم از یه سوراخ دوبار گزیده نمیشه باید عرض کنم که بنده دوبار گزیده شدم. چون یکسال پیش دقیقا دوباره این اتفاق برایم پیش آمد. منتها اینبار طرف طوری خودشو زد به آئینه ماشین که آئینه از جا در اومد. ما هم که مطمئن از اینکه اینها شیاد هستند گیر دادم که بریم درمانگاه یا اوراژانس. دیدم طرف گفت بریم. 

خلاصه اینکه بعد از پرداخت 50 هزار تومن هزینه های عکس و معاینه در کمال تعجب دیدم دکتر اورژانس میگه دستش شکسته. هیچی ایندفعه طرف با 600 هزار تومن راضی شد و رفت. اما درست باز هم 48 ساعت بعد وقتی ماجرا رو برای یکی از دوستهایم که در اداره آگاهی کار میکنه  تعریف کردم دیدم داره بهم میخنده، گفتم چی شده ، دیدم مشخصاتی داد که دقیقا مطابق با اون دو نفر بود. (یکیشون کیف سامسونت دست داشت، یکیشون اورکت آمریکایی و ....) گفتم یعنی اینها هم شیاد بودند گفت بنده خدا این آدم مخصوصا دستشو اینکار کرده و روزی حداقل 3 نفر رو طعمه خودش قرار میده، هر هفته هم میرن تویه یه شهر.

اول با خودم گفتم مگه پول چقدر ارزش داره که طرف زده خودشو ناقص کرده اما یه حساب سرانگشتی کردم دیدم اوه اوه  عجب درآمدی!!!!!!

خلاصه اینکه اگر رانندگی می کنید حواستون به این ماجرا باشه. اینهایی که به آئینه شما برخورد می کنند همشون شیادند. بنظر من کارخانجات خودروسازی بجای جمله اجسام از آنچه که در آینه می بینید به شما نردیکترند باید بنویسند آنانکه به آینه شما برخورد می کنند شیادتر از آنچه که شما فکر می کنید هستند!!!!!!
۷-۱۰-۱۳۹۴ ۱۰:۰۳ عصر
یافتن همه ی ارسالهای این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال پاسخ  ارسال موضوع 


پیام‌های داخل این موضوع
شاید برای شما هم اتفاق بیوفتد - برو بیکر - ۷-۱۰-۱۳۹۴ ۱۰:۰۳ عصر
RE: شاید برای شما هم اتفاق بیوفتد - شهرزاد - ۷-۲-۱۳۹۵, ۰۱:۰۴ صبح

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان

شبکه های اجتماعیدرباره مادوستان ما
   
 
تمامی حقوق محصولات و امکانات این سایت برای سینما کلاسیک محفوظ است
وهرگونه کپی برداری و سو استفاده پیگرد قانونی دارد

پشتیبانی توسط : گروه سایت سازان برتر
MyBB © MyBB Group
دانلود آهنگ جدید
تبلیغات متنی
تبلیغات متنی
تبلیغات متنی
تبلیغات متنی
تبلیغات متنی